قتل برای عشق: میخواست مرا رها کند او را کُشتم!
تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۶۳۷۰۱
مرد زندانی که به اتهام قتل نامزدش به قصاص محکوم شده و در یک قدمی چوبه دار قرار داشت، با جلب رضایت اولیای دم، از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد.
به گزارش ایران، مرداد سال گذشته مردی ۴۸ ساله در تماس با اورژانس مدعی شد نامزدش سحر را با ضربههای چاقو مجروح کرده است. بعد از این تماس امدادگران اورژانس به محل اعلام شده رفتند و پس از بررسیهای اولیه از آنجا که مصدوم هوشیاری نداشت و خون زیادی از دست داده بود بلافاصله او را به بیمارستان منتقل کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با مرگ سحر مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند و مرد جوان در همان ابتدای تحقیقات به قتل نامزدش اعتراف کرد و گفت: چهار سال پیش با سحر آشنا شدم و به خاطر علاقهای که به او داشتم با هم نامزد کردیم و قصد داشتیم باهم ازدواج کنیم. اما چند ماه قبل به رفتارهایش مشکوک شدم و فکر کردم که او به من خیانت میکند به همین خاطر به خانهاش در نارمک رفتم و از او توضیح خواستم، ولی جوابهایش قانعم نکرد و من او را با چاقو زدم.
با اعتراف صریح متهم، وی صحنه جرم را بازسازی کرد و با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و متهم توانست رضایت اولیای دم را جلب کند.
به این ترتیب او از جنبه عمومی جرم در شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
در دادگاه چه گذشت؟در ابتدای جلسه متهم که فوق لیسانس ادبیات فارسی دارد به جایگاه رفت و گفت: ۶ سال قبل برای کار از شهرستان به تهران آمدم و مدتی با ماشینم کار و مجردی زندگی میکردم تا اینکه بعد از دو سال با سحر آشنا شدم. او به تازگی از همسرش جدا شده بود. کم کم به او علاقهمند شدم و تصمیم گرفتم با جمع کردن پولهایم خانهای مناسب تهیه و سپس با سحر ازدواج کنم. از آنجا که به او اعتماد کامل داشتم پولهایم را که حدود ۷۰ – ۸۰ میلیون تومان بود به سحر دادم تا برایم نگه دارد. اما بعد از چند ماه رفتارش تغییر کرد. من که به او مشکوک شده بودم بهطور نامحسوس او را زیرنظر گرفتم. یک روز سحر به من گفت که قصد دارد برای دیدن خانوادهاش به شهرستان برود. من هم باور کردم، اما چند روز بعد همسایهاش وقتی من را دید، گفت: سحر در این مدت تهران بوده و شب گذشته هم یک مرد غریبه که خودروی تیبای مشکی داشته در خانهاش میهمان بوده است. حرفهای مرد همسایه آنقدر عصبانیام کرد که تا چند دقیقه نمیدانستم باید چه کار کنم. همان لحظه تصمیم به خودکشی گرفتم.
وی افزود: همانطور که با ماشین در خیابان میچرخیدم و فکر میکردم به پمپ بنزین رفتم و از یکی از دوستانم که آنجا کار میکرد چاقویی گرفتم و به سمت خانه سحر رفتم.
قاضی از متهم پرسید: میخواستی خودکشی کنی یا نامزدت را بکشی؟
متهم جواب داد: نه میخواستم جلوی چشمان سحر خودم را بکشم. وقتی وارد خانهاش شدم، موضوع را گفتم و او خیلی خونسرد به من گفت که دیگر علاقهای به من ندارد و میخواهد که رابطهمان را تمام کند. من هم به او گفتم پولهایی که به تو دادهام را پس بده که طفره رفت و گفت پولی نزد من نداری. آنقدر جوابش عصبانیام کرد که در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و با چاقو چند ضربه به او زدم. چند ثانیه بعد از کارم پشیمان شدم و به سرعت با اورژانس تماس گرفتم.
متهم درحالی که اشک میریخت، گفت: آقای قاضی من او را دوست داشتم و چهارسال با خیال اینکه او همسر آیندهام میشود زندگی کردم. اما او با حرفهایی که لحظه آخر به من زد نابودم کرد. کاش به حرفهای مرد همسایه توجهی نمیکردم. قصدم کشتن نامزدم نبود. حالا هم پشیمانم. من با پرداخت دیه توانستم رضایت اولیای دم را جلب کنم. حالا از قضات دادگاه درخواست میکنم در حد امکان در مجازاتم تخفیف قائل شوند.
با پایان اظهارات متهم قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
tags # اخبار حوادث ، قتلمنبع: زیسان
کلیدواژه: اخبار حوادث قتل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت zisaan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «زیسان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۶۳۷۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بوفون: در یک قدمی بارسلونا بودم؛ هدفم از بازگشت به یوونتوس، قهرمانی در لیگ قهرمانان بود
سنگربان سابق آتزوری فاش کرد که در چندین مقطع، به جدایی از یوونتوس نزدیک بودهاست
طرفداری | جانلوییجی بوفون، اسطوره فوتبال ایتالیا و باشگاههای یوونتوس و پارما در مصاحبه با ریپابلیکا، صحبتهای جالب توجه و خواندنیای را مطرح کرد که شرح گفتههای او را در این بسته میخوانید:
شخصیت منحصر به فرد تو در دوران بازیگریبزرگترین تخلف من در زندگی این بود که هیچوقت راه آسانتر و معقولانهتر را انتخاب نکردم، بلکه همیشه راههای دشوارتر را ترجیح دادم. به عبارت دیگر، سعی کردم همیشه به ارزشهای خودم احترام بگذارم، حتی اگر از دید دیگران دیوانه خطاب میشدم. من میخواستم جاهطلبیهای شخصی خودم را با دیدگاهی عاشقانه نسبت به فوتبال ترکیب کنم. همین موضوع، اساس مهمترین تصمیمات دوران فوتبال من بودند: از رفتن با یوونتوس به سری بی گرفته تا بازی برای پارما در همین لیگ. در کل، من عاشق افرادی هستم که به قوانین احترام میگذارند، بدون اینکه از اصالت افکار خود چشمپوشی کنند؛ خودم هم سعی کردم همینگونه باشم.
کدام تیمهای مطرح تو را میخواستند؟در سال ۲۰۰۱ نزدیک بود که با رم قرارداد امضا کنم و تنها توافق بر سر جزییات باقی ماندهبود. بعد از رم، بارسلونا به سراغ من آمد و توافق اولیه هم بین ما حاصل شد اما در نهایت راهی یوونتوس شدم. در سال ۲۰۰۵ یک تیم بزرگ در خارج از ایتالیا من را میخواست اما تصمیم گرفتم بمانم. وقتی جام جهانی ۲۰۰۶ به اتمام رسید، میتوانستم به هر تیمی که دلم میخواست بروم. در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۱۱ هم همینطور. زمانی که از پاری سن ژرمن جدا شدم، پورتو با من تماس گرفت اما در نهایت به یوونتوس برگشتم. بعد از اولین فصل حضورم در یووه، آتالانتا خواست من را به خدمت بگیرد و چیزی تا امضای قرارداد باقی نمانده بود، اما پیرلو به من گفت: جیجی، لعنتی، قرار است اولین سال مربیگریام را تجربه کنم و چون میدانستم تو هم اینجایی، به یوونتوس آمدم. حالا میخواهی بروی؟ به نظر شما چه جوابی می توانستم به او بدهم؟
چرا حاضر شدی به عنوان دروازهبان دوم به یوونتوس برگردی؟به یوونتوس برگشتم چون فکر میکردم که میتوانم با بچههایی که سالها در کنار آنها حضور داشتم، قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شوم. زمانی که در پاری سن ژرمن بازی میکردم نیز این احساس در من وجود داشت که بالاخره میتوانم به این جام دست پیدا کنم، اما خب، نشد! هرچند قهرمانی در لیگ قهرمانان با تیمی غیر از یوونتوس من را خوشحال میکرد، اما راستش را بخواهید چیزی که میخواستم، نبود. دلیل دیگرم این بود که اگر زمانی مدیر، رییس یا مربی تیمی شدم، بتوانم بازیکنانم را به خطر رفتار نادرست نیمکتنشین کنم و به آنها بگویم که: ببینید، من هم زمانی روی نیمکت مینشستم، پس شما هم میتوانید این کار را انجام دهید.
از دست ندهید ????????????????????????
کری عجیب ستاره سپاهان برای پرسپولیس؛ داستان پلنگ و تمساح هالند سیبیلو؛ استایل عجیب غول نروژی تعجب بایرن مونیخ از پدرخوانده: چرا آن حرفها را زدی؟ سرمربی شمسآذر: بین ما و پرسپولیس فرق نگذارید